English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (909 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
caches U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
operation U بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
cases U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
language U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
languages U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
PCI U مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
slaved U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
tag U بخشی از دستور کامپیوتری
tags U بخشی از دستور کامپیوتری
register U انجام عملی به یک محرک
verbs U دستورالعمل انجام عملی
stopping U انجام ندادن عملی
registers U انجام عملی به یک محرک
stop U انجام ندادن عملی
verb U دستورالعمل انجام عملی
stopped U انجام ندادن عملی
registering U انجام عملی به یک محرک
stops U انجام ندادن عملی
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
waste instruction U دستوری که عملی انجام نمیدهد.
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pop U بسرعت عملی انجام دادن
popped U بسرعت عملی انجام دادن
pops U بسرعت عملی انجام دادن
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
id U کارتی که ضخص را معرفی میکند
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
executed U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executes U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
complex U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complexes U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
fields U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash U اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
engine order U دستور ماشین
operation U بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
toastmaster U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
toastmasters U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
hold U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
load U کاری که باید انجام شود
backlogs U کاری که باید انجام شود
loads U کاری که باید انجام شود
backlog U کاری که باید انجام شود
load U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
loads U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
National Center for Supercomputing Applications U سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
to put in a piece of work U بخشی از کار دیگران را انجام دادن
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
next instruction register U ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
RIFF U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
anchor cell U خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
to have to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
job order U دستور انجام کارتعمیرات
operation U سخت افزار مبدل دستور که ماشین
loops U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
initialing U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initials U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
initialling U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialed U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
monadic operator U عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
engine U بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
alu U بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
null U دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
operation U ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation U دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machined U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machines U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
landwehr U بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
blank U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
no op U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
blankest U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
agendas U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
agenda U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
absolute address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
electron gun U بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
machine address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
supersedeas U دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
layer U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfers U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transferring U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
alu U Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
language U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
limnology U بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
wheel mode U ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
IETF U انجمنی که بخشی ای از TAB است و استانداردهای اینترنت را بیان میکند
handler U بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
1incentive
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com